* امام علی ( ع ) اعلم صحابه است

در بیان آنکه آنچه پیغمبر ( ص ) می دانست علی ( ع ) می دانست و غیر از علی ( ع ) و سایر ائمه ما احدی نمی دانست ، و در بیان آنکه این بزرگوار نیز صاحب معجزات بسیار و کرامات بی شمار بود و بر دست او خدا جاری نمود تا یقین و بدیهی شود که به همین علم و معجزات که خدا و پیغمبر ( ص ) به او داده اند او را نایب و خلیفه نموده اند و همین دو را شاهد حقّ و دو گواه صدق او قرار داده اند و همراه او نموده اند که هریک هزار مرتبه بالاتر است در صراحت و دلالت از اینکه خدا و پیغمبر به سخن بگویند امیر المؤمنین ( ع ) خلیفه و امام است ، چنانچه در نبوّت معلوم شد . و اهل جمیع مذاهب نیز اجماع دارند که اجرای معجزه همان قول خدا است که این پیغمبر ما است و طریقه و سنّت خدا به غیر از این طور معجزه نبوده و نخواهد بود . و هر دو مطلب را به یاری قائم عجّل الله فرجه از زبان خصم و مسلّمات ایشان آشکار و هویدا ساریم تا چشم دوستان روشن تر شود و حجّت بر دشمنان تمامتر گردد . اًلفَضلُ ما شَهِدَت بِهِ الاَعدا ءُ . پس در اینجا دو مطلب است .

 

»»»»»

* مطلب اوّل

در بیان علم آن بزرگوار .

بدان که جمیع علمای عامّه ، به اتّفاق این مطلب را قبول دارند و احدی از ایشان منکر نشده ، رجوع کن به کلمات فاضل قوشچی در شرح تجرید و سخنان فخر رازی و کلمات ابن ابی الحدید . و ما اکتفا می نمائیم به آنچه مجلسی ( قدّه ) در حقّ الیقین از فخر رازی نقل کرده و سخن باقی ایشان نیز مثل اوست . 1

فخر در کتاب اربعین گفته : علی ( ع ) اعلم صحابه است . امّا اجمالاً به جهت آنکه هیچ کس را نزاعی نیست که علی در اصل خلقت ، در غایت ذکا و فطانت و استعداد و در غایت حرص در طلب علم بود و پیغمبر ( ص )  هم در نهایت حرص بود در تربیت و تعلیم او ، و علی در طفولیّت د رحجر تربیت او بود و در بزرگی داماد او بود و در همه اوقات پیش او می رفت و او را هرگز مانعی از خدمت او نبود و معلوم است که چنین شاگردی در خدمت چنین استادی با این خصوصیّات ، به انتهاء معارج فضل و کمال می رسد .

تا آنجا که گفته : و امّا تفصیل آن به چند دلیل می شود . دلیل اوّل : وَ تَعِیَها اُذُنُ واعِیَهُ 2 که در شأن علی ( ع ) نازل شده و هرگاه مخصوص باشد به زیادتی فهم مخصوص خواهد بود به زیادتی علم . دلیل دویّم : آنکه حضرت رسول ( ص ) فرمود : اَقضاکُم عَلِیٌّ 3 یعنی حکم کننده بهتر و داناتر از همه شما علی است . چه حکم محتاج است به جمیع علوم ، پس هرگاه او در قضاوت و حکم بر همه راجح باشد درهمه علوم بر همه فایق خواهد بود . سیّم : آنکه عُمَر چندین مرتبه در حکم ، غلط نمود و آن حضرت او را هدایت فرمود . پس فخر رازی چندین مورد از غلطهای عُمَر را ذکر کرده و چون اقرار خودشان بس است محتاج به ذکر ما نیست . بعد گفت و امثال این خطاها غیر علی را بسیار بود و از آن حضرت مثل اینها هرگز واقع نشد .

چهارم : آنکه خود آن حضرت فرمود : به خدا سوگند اگر منصب خلافت برای من خالص شود و مسند حکومت برای من آماده گردد ، هر آینه حکم کنم برای اهل تورات به تورات ایشان و میان اهل انجیل به انجیل ایشان ومیان اهل زبور به زبور ایشان و میان اهل فرقان به فرقان ایشان ، والله که هیچ آیه نازل نشد در صحرا و دریا و دشت و کوه و آسمان و زمین و در شب و روز مگر آنکه همه را می دانم که در شأن کِه آمده و برای چه آمده .

پنجم : آنکه افضل علوم علم اصول دین و معرفت خدا است و خطبه ها و کلمات آن حضرت مشتمل است بر اسرار توحید و عدل و نبوّت و قضاء و قدر  احوال معاد ، آن قدر که در کلام هیچ یک از صحابه شمّه ای از آن یافت نمی شود . و ایضاً همه فِرَق متکلّمین منسوبند به او درایت علم . امّا شیعه ، انتساب ایشان به آن حضرت ظاهر است . و امّا خوارج با کمال دوری که از او دارند همه پیرو اکابر خودند و اکابر ایشان شاگردان این حضرتند . پس ثابت شد که همه فِرَق متکلّمین که افضل فِرَق اسلامند شاگرد اویند . و امّا علم تفسیر ، ابن عبّاس که رئیس مفسّران است شاگرد او است . و امّا علم فقه ، در این علم به مقامی رسیده بود که پیغمبر در شأن او فرمود : اَقضاکُم عَلِیٌّ  4  . و از آن جمله علم فصاحت است و معلوم است که هیچ یک از فصحائی که بعد از او بودند به اندکی از درجه اونرسیده اند . و از آن جمله علم نحو است و معلوم است که ابوالأسود ، مدوّن این علم ، به ارشاد او تدوین این علم نمود . و از آن جمله علم تصفیه باطن است و معلوم است که نسبت این علم به او منتهی است . پس ثابت شد که بعد از پیغمبر ( ص ) او استاد همه عالَم است در همه صفات رضیّه و مقامات شریفه و اعلم است از همه عالَم .

فاضل باذل بحرینی ( قدّه ) در کتاب غایه المرام ، از کتب ایشان چهار حدیث نقل کرده که پیغمبر ( ص ) به علی تعلیم کرد هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب دیگر مفتوح می شود . و سی و دو حدیث نقل کرده در زیادتی علم و اعلم بودن او از همه بعد از پیغمبر و اینکه پیغمبر آنچه می دانست به علی ( ع ) تعلیم کرد و اینکه پیغمبر ترازوی علم است و علی دو کفّه او . و شانزده حدیث نقل کرده که پیغمبر ( ص ) فرمود » من شهر علم و حکمتم و علی دَرِ آن شهر است پس هر که علم می خواهد رو به در نماید و از در درآید . و هفت حدیث نقل کرده که آن بزرگوار فرمود : سَلُونی قَبلَ اَن تَفقِدُونی 5 و احدی جز او چنین سخنی از صحابه نگفت . و هفده حدیث نقل کرده که ابوبکر و عمر و عثمان و دیگران در فهم مسائل و حکم ، رجوع به علی ( ع ) می کردند . و چهارده حدیث نقل کرده که مهاجرین و انصار شک نداشتند که خلیفه به حقّ بعد از پیغمبر امیرالمؤمنین است و ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه می دانستند و ابوبکر اَقیلُونی اَقیلُونی 6  تا آخر می گفت . و پنج حدیث نقل کرده که آیه قُل کَفی بِاللهِ شَهیداَ بَینی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ 7 که آخر سوره رعد است در شأن آن بزرگوار است و او است شاهد و در نزد او است تمام علم کتاب . و این احادیث همه را از کتب معتبره ایشان نقل کرده و اسم آن کتابها را در اوّل کتاب ذکر فرموده .

»»»»»

منابع و توضیحات :

1. مجلسی ، حقّ الیقین ، ص 80 و 81 .

2. سروه حاقّه ، آیه 12 : و گوش های شنوا آن را می شنود .

3. تواناترین شما در امر قضاوت علی ( ع ) است .

4. تواناترین شما در امر قضاوت علی ( ع ) است .

5. پیش از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید .

6. برکنارم کنید . برکنارم کنید .

7. سوره رعد ، آیه 43 : بگو بین من و شما شهادت خدا و آن کس که دانش کتاب در نزد او است کفایت می کند .

 

 »»»»»

کاشف الاسرار ، بنیادهای بینش و باورهای شیعی ، مولی نظر علی طالقانی ، جلد اوّل ، به کوشش مهدی طیّب ، صفحه 129