(ادامه ی حدیث): وَ استَفهِمِ اللهَ يُفهِمُكَ‏، از خدا طلب فهم کن، او به تو خواهد فهماند.

تنها خدا را هادي بدان

 

یعنی چشمت به استاد، کتاب، معلّم، دانشگاه، حوزه و محفل درس و امثال اینها نباشد، موحّد باش، خدا را ببین. خدا هادی و دهنده‌ی علم است، اینها همه ابزار و وسیله‌اند. چند روز قبل به یکی از دوستانی که حرفه‌اش نقّاشی ساختمان بود، عرض کردم: عزیز دل من، اگر کسی بخواهد خانه‌اش را نقّاشی کند سراغ قلم‌موی شما می‌آید و به قلم‌موی شما می‌گوید خانه‌ای با این ابعاد، با این خصوصیات دارم، دلم می‌خواهد این رنگی شود؟ نه، سراغ شما که نقّاش هستي می‌آید، از شما خواهش می‌کند، چون این قلم‌موی شما وسیله است، کاره‌ای نیست. اگر شما این قلم‌مو را به کار بیندازی، کار می‌کند و در و دیوار را رنگ می‌زند، اگر به کار نیندازي، به خودی خود کاری از او بر نمی‌آید. اگر انسان این‌گونه نگاه کند و همه‌ی خلق را وسیله‌ای در دست حق جلّ‌وعلاء ببیند، هیچ‌گاه به این ابزارها احساس و ابراز نیاز نمی‌کند. چشم امید و طمع به اینها نمی‌دوزد. برای رسیدن به فهم و علم و معرفت نگاهش به دست این عالم و آن محقّق، این نویسنده و آن گوینده نخواهد بود؛ بلكه نگاهش به خدای متعال خواهد بود و هدایت را از هادی می‌خواهد که خداست. خدای هادی وقتی بخواهد کسی را هدایت کند، به‌طرق مختلف هدایت می‌کند. خدا انبیاء و اولیاء را چگونه هدایت کرد؟ غیر از این بود که با علم لَدُنّی هدایت کرد؟

در داستان حضرت خضر(علیه السّلام) در سوره‌ی کهف آمده است، وقتی موسی خدمت خضر(علیهما السّلام)  رسید، به ايشان گفت: آیا به من اجازه می‌دهی تابع و پیرو تو باشم؟ چند صباحی در محضر تو از آن علمی ‌که خدا نصیبت کرده است بیاموزم؟ قرآن می‌گوید: عَلَّمناه مِن لَدُّنا عِلماً:۱ او بنده‌ای بود که ما به او علم لدنّی داده بودیم. خضر پیش هیچ معلّمی ‌زانو نزده بود. خدای متعال بعضی‌ را این‌گونه بدون وسیله‌ی ظاهری، بدون هیچ پیر و قطبی، بدون هیچ دستگیری كننده‌اي علم می‌دهد و راهبری می‌کند، خود خدا از باطن اینان را به سمت قلّه‌های مرتفع کمال معنوی جذب می‌کند. خدا بعضی‌ را این‌گونه و بعضی‌ را با وسائل هدایت می‌کند. منتها وسیله را خودِ خدا مناسب حال هر کس انتخاب می‌کند... (ادامه مطلب)

 

ورود به سایت اهل ولاء