هشدارهای سلوکی(2)

 

2. برخلاف حجاب هاى ظلمانى، كه بايد از ورود به آنها پرهيز كرد، به حجابهاى نورانى بايد وارد شد، ولى نبايد در آنها متوقّف گشت؛ بلكه بايد از آنها عبور كرد و نبايد فراتر از آنها را انكار كرد. علم كسبى يكى از حجاب هاى نورانى است. لذا بايد آن را آموخت ولى به آن بسنده نكرد و به علم موهبتى و كشفى نيز راه يافت و از انكار آنچه در قلمرو علم كسبى نيست، بايد پرهيز كرد و دانش كسبى خود را نبايد به تلاش خويش نسبت داد؛ بلكه بايد آن را عطا و فضل الهى دانست و نيز نبايد در اثر علم و دانايى، به كبر و غرور مبتلا شد .

 

در نتيجه، علم كسبى در حوزه ى كارايى خود، ارزشمند و عالمان ظاهر در حوزه ى صلاحيّت خويش مورد احترامند و به بهانه ى توجّه و گرايش به علوم موهبتى و كشفى، به علوم كسبى و عالمان ظاهر بي‌اعتنايى و بي‌احترامى كردن و نسبت به فراگيرى علوم ظاهرى بي‌رغبتى نشان دادن، خطا و انحرافى ترديدناپذير است.

 

3. غم عارفانه و حُزن هجران محبوب ازلى و جدّيّت و اهتمام در اصلاح و تزكيه ى خويش، هيچ يك به معناى داشتن ظاهرى عبوس، غمگين و افسرده نيست. سالك الى الله بايد غم عارفانه‌اش را در دل پنهان دارد و با توجّه به خشنودى از داشتن خدا و اوليايى كه خوبيشان فوق تصوّر است و با عنايت به رضايت از مقدّرات الهى و با توجّه به اينكه جهانى را كه در آن زندگى مى كند، جلوه گاه جمال معشوق ازلى خويش مى بيند، غرق شادى و نشاط بوده و ظاهرى بشّاش و پرطراوت داشته باشد. ظاهر غمين و افسرده ى سالك، ديگران را نسبت به عرفان و معنويّت بدبين و از آن گريزان مى كند.

 

4. بدعت گذارى در دين و حرام كردن آنچه خدا حلال كرده و حلال شمردن آنچه در شرع حرام شناخته شده است و نيز ابداع عبادات و رياضاتى كه در شرع مقرّر نشده است، موجب سخط الهى و رانده شدن از بساط قرب پروردگار است. بنابراين تحت عنوان طريقت و عرفان گرايى، مبتلا شدن به چنين امورى، خطايى نابخشودنى و جبران ناپذير است و سالك الى الله بايد به شدّت از آنها برحذر باشد.

منبع: کتاب شراب طهور(سلوک در صراط مستقیم عرفان)، مهدی طیّب، فصل هشدارها، صص 354 و 355

ورود به سایت اهل ولاء

 

 

هشدارهای سلوکی

 

امام صادق(علیه السّلام) در پاسخ سؤالى كه يكى از اصحاب در مورد صراط از ايشان پرسيد، فرمودند :هُوَ الطَّريقُ اِلى مَعرِفَةِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُما صِراطانِ، صِراطٌ فِى الدُّنيا وَ صِراطٌ فِى الآخِرَةِ : صراط همان طريق معرفت خداى عزّوجلّ است و دو صراط وجود دارد. صراطى در دنيا و صراطى در آخرت.۱ همينطور آن حضرت در توصيف ويژگىهاى صراط فرمودند :اَلصِّراطُ اَدَقُّ مِنَ الشَّعرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّيفِ :صراط از مو باريكتر و از لبه ى شمشير تيزتر است.۲  نابراين راه عرفان، كه همان طريق معرفت الله است، بسيار دقيق و ظريف است و اندكى بى توجّهى در عبور از آن، شخص را به جاى رساندن به بهشت مقصود، در دوزخ تباهى جاى مي‌دهد. در آخرين بخش كتاب، به برخى از لغزشگاه هاى نظرى و عملى در سلوك به اختصار اشاره مى كنيم. ۳

 

1. آنچه به خطا حجّت و دليل حقّانيّت پنداشته شده است.

(1) مكاشفات انعكاسى، كرامات و خوارق عادات، كه ناشى از رياضت و ورزش نفسند، حجّت و دليل حقّانيّت عقيده و مرام و شخصيّت و گروهى نيستند؛ زيرا از يك سو اين گونه مكاشفات و خوارق عادات، هم از راه طاعت و عبادت و رياضات رحمانى و هم از طريق تمرينها و رياضات شيطانى قابل حصول است. از سوى ديگر، مكاشفات، الهامات و واردات قلبى مصاديق حقّ و باطل و به تعبير ديگر، رحمانى، مَلَكى، نفسانى و شيطانى دارند و همه بيانگر حق نيستند. معيار اصلى در صحّت مكاشفات و واردات قلبى، عدم تضادّ آنها با ظواهر كتاب و سنّت است و عدول از اين ظواهر و دست زدن به تأويلات نارواى كتاب و سنّت براى رفع تعارض برخى مكاشفات و واردات با آنها، كه برخى صوفيّه به آن پرداخته‌اند، كارى خطا و غيرمجاز است.

 

(2) زيبا و هنرمندانه عرضه شدن عقيده يا مرامى و دلنشينى و جذّابيّت ادبى و هنرى بيان آنها، به هيچ وجه دليل درستى و حقّانيّت آن عقيده و مرام نيست؛ زيرا بر مطالب درست و نادرست مى توان جامه ى هنر پوشاند. در نتيجه، ذوقيّات ادبى در قالب شعر، نثر، داستان و تمثيل عرفانى را صرفاً به دليل هنرمندانه، زيبا و دلنشين بودن آنها نبايد حجّت پنداشت و به صرف اينكه مطلبى در قالب شعر يا تمثيل زيبايى بيان شده است، نبايد آن را درست دانست

 

(3) عصمت نظرى غير از عصمت عملى است؛ لذا شخص، در عين برخوردارى از تقواى در حدّ عصمت عملى، ممكن است، به علّت محدوديّت يا آميخته به خطا بودن اطّلاعاتش، به خطاى در تشخيص مبتلا شود. خطاى در فهم و تعبير و توصيف مشاهدات باطنى نيز در عين برخوردارى از چنان تقوا و طهارت عملى، كاملاً امكانپذير است. لذا نظر و انديشه ى چنين نيكانى، در عين پاكى و تقواى عملى آنان، احتمال خطا دارد و حجّت و دليل حقّانيّت عقيده يا مرامى نخواهد بود.

 

***

در برابر آنچه حجّت بودن آنها نفى شد، مسلّمات عقلى، ظواهر قرآن و قول، فعل و تقرير معصومان(علیهم السّلام) حجّت است و صحّت و درستى هر عقيده و عملى، بايد با آنها سنجيده و تأييد شود. بنابراين معيار اصلى در صحّت آراء و نظرات شخصيّتهاى عرفانى و نيز مكاشفات و واردات قلبى، تضادّ نداشتن آنها با مسلّمات عقلى و ظواهر كتاب و سنّت است.

 

آنچه در قالب تأويلات ناروا و نادرست در مورد آيات كتاب الهى و سنّت معصومان(علیهم السّلام)  براى رفع مغايرت برخى انديشه ها و رفتارهاى صوفيانه با آنها صورت گرفته است، قطعاً خلاف و خطاست و توجيه گر انديشه ها و اعمال مزبور نخواهد بود.

 

همچنين بي‌اعتنايى و بى مهرى نسبت به گوهر عقل و داورى هاى انديشه، براى گريز از ارزيابى هاى عقلانى عقايد و اعمال صوفيانه نيز خطايى آشكار است و بطلان آنچه را با مسلّمات عقل تضاد دارد منتفى نمى كند. همانگونه كه در مباحث پيشين كتاب ذكر شد، عقل حجّت و پيامبر باطنى است و خود نيز از محدوديّتهاى خويش آگاه است و قلمرو كارايى خود را مى شناسد. لذا در حوزه ى كارايى آن، بايد صلاحيّت و حجّيّت آن را به رسميّت شناخت، به آن بها داد و از آن بهره برد.

--------------------------------------

پاورقی ها:

1. مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 66.

2. صدوق، امالی، ص 177.

3. برای آشنایی بیشتر با لغزش گاه های طریق عرفان، ن.ک.به: مهدی طیّب، سرّحقّ، ص 85 تا 205.

 

 

منبع: کتاب شراب طهور(سلوک در صراط مستقیم عرفان)، مهدی طیّب، فصل هشدارها، صص 354 و 355

 

 

به سایت اهل ولاء خوش آمدید

 

جلسات هفتگی استاد مهدی طیّّب، هر پنجشنبه ساعت ۱۶:۰۰ بصورت " زنده " از این سایت پخش می شود.