نخودچی‌پز، نخودها را در یک دیگ ریخته بود و روی آتش شدید گذاشته بود و کفگیر میزد. اوّل نخودها داد و قال میکردند و میگفتند سوختیم و از جا میپریدند. تا اینکه یکی از نخودها گفت: گویا میخواهند با ما نخودچی‌گُل درست کنند و در مجلس سلطان بگذارند و سلطان ما را بخورد. نخودها گفتند اگر این‎طور است، پس نخودچی‌پز کار خوبی میکند، ای کاش آتش را تندتر کند و بیشتر کفگیر بزند. کار که به اینجا رسید، نخودچیها تقریباً بو داده شده بودند و اتفاقاً برعکس خواسته‌ی نخودها، آتش را کم کرد و دیگر کفگیر هم نزد.

ما هم مثل نخودها هستیم و خدا و موالیانمان میخواهند ما را پخته کنند. گاهی اوقات چیزی را که پختنش ساعتها وقت نیاز دارد، درون دیگ زودپز میریزند و در اثر فشار داخل دیگ، ظرف چند دقیقه میپزند. خدا و اولیاء هم گاهی اوقات با ابتلائات شدید یک شبه ما را صد سال پیش میبرند. پس باید به ابتلائات تن داد تا زودتر به مقصد رسید.

مصباح الهدی،مهدی طیّب، مبحث اعتماد و حسن ظّن به خدا و اهل بیت

ورود به سایت اهل ولاء