رب به معني صاحب و مالك و پرورنده است . بيشترين اسمي كه در قرآن با آن ياد شده ، رب است .
خداوند رب همه مخلوقات است . جماد را مي پروراند و به گياه مبدل مي سازد . گياه را مي پروراند و به حيوان تبديل مي كند . حيوان را نيز غذاي بشر كرده و به پيكر بشر مبدل مي سازد .
غايت تربيت انسان رسيدن به تماميت هستي خود ، كه همان روح خدائي است ، و نيل به مقام عنداللهي و قرب و لقاء و وصال الهي است . ربوبيت حضرت حق در رابطه با بشر در اين راستا اعمال مي شود .
ربوبيت خداوند در مورد انسان جلوه هاي گوناگوني دارد :
1. اثر وضعي حوادثي كه خداوند پيش مي آورد در ساختن و تعالي بخشيدن به شخصيت انسان . قرآن كريم : لقد خلقنا الانسان في كبد . ابتدا بشر است و در جسم هيات انساني دارد ولي با مواجهه با سختيها شخصيت انساني در او آفريده مي شود و به وجود مي آيد .
خدا مربي است و انسان مربا . آشپز خبره براي اينكه مرباي خوبي پخته شود و جا بيفتد و قوام پيدا كند و خوشمزه شود ، مقداري شيريني را با مقداري ترشي مي آميزد و مقداري آن را روي آتش مي گذارد و گرم مي كند ، آن گاه آن را از روي آتش بر مي دارد و مي گذارد خنك شود . رب خبير انسان نيز با حوادث و موقعيتهايي كه براي او پيش مي آورد ، كه برخي حادثه هاي شيرين و برخي حوادث تلخ و دردناك است،برخي او را مي گدازد و برخي خنك و راحت مي سازد ، در صدد است كه شخصيت انساني وي قوام يابد و جا افتادگي و كمال مورد نظر نائل شود .
با توجه به اينكه حادثه ها و موقعيتها را خداوند متناسب با نياز روح و درون انسان ايجاد مي كند ، تا حال روحي و دروني شخص تغيير نكند ، خداوند هم حادثه و موقعيتي كه براي شخص پيش آورده را تغيير نمي دهد .
قرآن كريم : ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم
· در دل حوادث و موقعيتها و پديده هايي كه خداوند براي شخص پيش مي آورد ، پيامهاي هدايت كننده اي قرار دارد كه در واقع خداوند به زبان آن رخدادها و پديده ها با وي سخن مي گويد. به تعبير ديگر همان طور كه انسانها بعضا با رفتارهاي خود حرف مي زنند و مقصود خود را به ديگران مي رسانند ، خداوند نيز با كارهاي خود با انسان صحبت مي كند و پيام هدايت را به او مي رساند و راه كمال را به او مي نماياند . حضرت علي ( ع ) : فعله قول
· به ديده عبرت نگريستن به رخدادها يعني متوقف نشدن در ظاهر آنها و عبور كردن از ظاهر و راه يا فتن به پيامي كه در دل و باطن آنها وجود دارد .
· همانگونه كه در بازي كودكان ، شخصي با ضربه زدن بر روي ميز و با بلند و كوتاه كردن صداي ضربه ها ، كودك مورد نظر را به سمت شيء جابه جا شده هدايت مي كند . خداوند هم با حادثه ها و پديده هاي گوناگوني كه در زندگي شخص بوجود كي آورد ، او را به سمت مسير كمال هدايت مي كند . بر اين اساس تمام اشياء و رخدادهاي اطراف انسان حامل پيام هدايت از جانب خدا براي وي مي باشند .
· مثلا درختي كه با پشت سر گذاردن يك زمستان ، برگ و شكوفه و ميوه و گل معطر و زيبا داده به انسان مي گويد : تو كه زمستانهاي متعددي در عمرت پشت گذارده اي چه گل معطر و زيبائي و چه ميوه شيرين و لذيذي به ثمر رسانده اي ؟ خاكي كه با جذب كودهاي حيواني آلوده و متعفن ، آن را به گل زيبا و معطر و ميوه شيرين و لذيذي تبديل كرده است . به انسان مي گويد : آيا زمين وجود تو تاكنون زشتي و آلودگي ها را به زيبائي ها و خوبي ها مبدل ساخته است ؟ تخم گياهي كه پس از چند روزي سر از زير خاك بيرون آورده و به صورت گياهي روئيده است . به انسان مي گويد : تو كه سالهاي زيادي است در عالم خاك به سر مي بري چه زماني سر از اسارت جهان خاكي خود را رها مي سازي و سر از عالم ملكوت در مي آوري ؟ و نيز مي گويد : همان گونه كه من براي هميشه در زير خاك مدفون نماندم ، تو هم جسمت را دفن مي كنند ، روزي از خاك بر خواهي خاست .
· از طريق حوادث زندگي نيز خداوند با انسان حرف مي زند . روزي كه گره بر كار انسان نيازمندي افكندي ، كارهايت با ين بست و دشواري مواجه مي شوند و روز ديگر كه گره از كار انسان دردمندي گشودي ، كارهايت به سهولت و سرعت انجام مي شود . روزي كه دلي را آزردي ، غم و انده براي تو پيش مي آيد . در تمامي اين حوادث ، عبرتها و پيامهاي هدايتگري وجود داردكه خداوند براي انسان فرستاده است . « غم پيغام دوست است » . « هركس گرفتار است در واقع گرفته يار است . او راه بندان ايجاد كرده تا او را ياد كني و با او خلوت نمائي » .
خداوند از طريق انبياء و امامان معصوم پيام هدايت و راه كمال و سعادت را در اختيار انسانها قرار مي دهد و انبياء و امامان در قالب آموزه هاي الهي انسانها را تحت تربيت و تزكيه قرار مي دهند و در جهت نيل به قله هاي كمال از راههاي باطن و ظاهر از انها دستگيري و به آنان مدد رساني مي كنند . عارفان بالله و عارفان رباني و معلمان و استادان روحاني تا پدر و مادر شخص ، پس از پيامبران و امامان ، مجاري اعمال ربوبيت حضرت حق مي باشند .
· خداوند از طريق تشخيص نيك و بد كه به عقل داده و نيك گرائي و بد گريزي كه در عقل نهاده است ربوبيت خود را اعمال مي كند . با مصفا شدن باطن شخص ، خداوند از راه درون ، با او به مكالمه مي پردازد و در مسير كمال او را هدايت مي كند و با الهامات و واردات قلبي او را به راه كمال آشنا مي سازد .
· حضرت علي ( ع ) : و في ازمان الفترات عباد ناجاهم في فكرهم و كلمهم في ذات عقولهم ؛ سروش غيبي در گوش محرمان اسرار الهي پيام هدايت و كمال را زمزمه مي كند و آنها را به پيچ و خمهاي طريق كمال آشنا مي سازد .
بنابراين ربّ و پروراننده همه موجودات و از جمله انسانها ، تنها خداست . اوست كه از طرق و به وسايل گوناگون بندگان خويش را مي پروراند و به سر منزل مقصود رهنمون مي شود . توحيد ربوبيّت يعني تنها خدا را ربّ مستقل دانستن و مربّيان ظاهر و باطن را مظاهر و جلوه هاي ربوبيّت حضرت حق ديدن .
· خداوند با جلوه هاي اسماء جمال و جلال خود انسانها را مي پروراند . اسماء جمال كه ناظر بر لطف و مهر الهي مي باشند شخص را جذب مي كنند و بالا مي كشند ، و اسماء جلال كه ناظر بر عظمت و قهر الهي مي باشند شخص را به فاصله گرفتن و حريم نگاهداشتن و ادب ورزيدن و به نقايص و عيوب خويش متوجه شدن و در پي رفع آن بر آمدن وا مي دارند و از غلتيدن در ورطه هاي تباهي باز مي دارند .
· ربوبيت الهي در پرتو هريك از اسماء حضرت حق به گونه اي اعمال مي شود . در پرتو اسم هادي ، خداوند از طرق گوناگون كه قبلا اشاره شد به راهنمايي و راهبري شخص مي پردازد . در پرتو لطف و فضل خويش به بنده حقير و عاجز و آلوده ، اميد و طمع قرب و وصال الهي مي بخشد . در پرتو رحمت و جمال خويش شخص را جذب مي كند و در او شور و اشتياق وصال ايجاد مي كند . در پرتو توّابيّت خويش به بنده اي كه در برابر فرمان خداوند جرات و جسارت ورزيده و عصيان كرده و از دستورات خداي عظيم تمرّد ورزيده ، اميد بخشيده شدن مي دهد و از معاصي و لغزش هاي او در مي گذرد و آثار مخرب آنها در وجود وي را نيز ترميم و برطرف مي سازد . در پرتو غفاريت خود ريشه و علت معصيت را از وجود شخص بر مي كند و عامل مولد گناه را در وجود وي از بين مي برد ... .