السّلام علیک یا فارس الحجاز...

 

.: در محضـــــــر استاد مهـــــــدی طیّب :.

 

 

 

 

«سواری که از دور می‌آید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گرد و غباری که از زیر پای اسبش بر می‌خیزد دیده می‌شود. گرد و غبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما خبر از نزدیک شدن فارِسُ الحجاز یعنی امام زمان (عجّ الله تعالی فرجه) می‌دهد.»

شرح استاد مهدی طیّب:یک اسب سواری دارد از دور می‌آید. زمین هم زمین خاکی، به تاخت دارد می‌آید. قبل از اینکه اصلاً در افق دیده شود، گرد و غباری که موقع تاخت و حرکت این اسب، از زیر سمش برمی‌خیزد، قبل از اینکه خود اسب سوار دیده شود، آن گرد و غبار بلند می‌شود و از دور دیده می‌شود. گرد و غبار آشوب‌ها و ناآرامی‌های جهان در روزگار ما خبر از نزدیک شدن فارس الحجاز یعنی امام زمان (عجّ الله تعالی فرجه) می‌دهد. فارس در زبان عربی به دو معنا بکار می‌رود: یکی به معنای پهلوان دلاور است، یکی هم به معنای اسب‌سوار است. فَرَس اسب است و فارِس یعنی اسب‌سوار. لذا فارس الحجاز را دو معنا مي‌توان کرد: هم به معنای دلاور عرب، دلاور سرزمین حجاز و هم به معنای آن سواری که سوار سرزمین حجاز است، يعني امام عصر(ارواحنا فداه).

این هم تعبیر دیگری است. یعنی اگر این گرد و غبارها در جهان ظاهر شده نشانه‌ي خبر خوشی است. نگویی که این گرد و غبار است، به‌هم ریختگی و آشفتگی است، نه اين خبر خوش است. آن سوار و منتَظَر دارد می‌آید. آن کسی که همه‌ي عالم در انتظار اوست، دارد می‌آید و این گرد و غبار زیر پای اسب اوست. لذا این گرد و غبار بشارت و خبر خوش است. همه‌ي اینها را هم عیناً خودتان در سیر باطنی برایش مصداق پیدا کنید. چون گفته‌ایم از دیدگاه عرفانی عالم بیرون و عالم درون نسخه‌ي مطابق هم هستند و هر چیزی در عالم بیرون هست مطابقش در عالم درون هم وجود دارد. لذا اگر گرد و غباری در مسیر سیر و سلوک، در درون هم برخاست، سالک نباید خودش را ببازد. اگر دید که درونش به‌هم ریخت و آشفته شد، خودش را نبازد. بداند این آخرین زوری است که نفس دارد می‌زند. نگویی که ای داد من چهل سال زحمت کشیدم، حالا هر چه هم بدست آورده بودم، همه رفت. ببین چه شد و درون من چطور آشفته شد. این آخرین زور نفس اماره است كه قبل از مرگ مي‌زند.

افرادی هم که می‌خواهند از دنیا بروند، غالباً این‌طوری‌اند. نمی‌دانم تا به حال سر بالين محتضری که دارد از دنیا می‌رود بوده‌ايد يا نه. محتضری که بیهوش بود، اصلاً حال نداشت حرف بزند و اینها؛ در دقایق یا ساعات قبل از مرگش ناگهان یک حالت هوشیاری پیدا می‌کند، کاملاً چشم‌هایش را باز می‌کند، حرف می‌زند، همه‌ي اطرافیان خوشحال می‌شوند كه الحمدلله حالش خوب شد بهتر شد. قدیمي‌ها می‌گفتند چراغ روشنی، دارد می‌کند این تعبیر قدیمی‌هاست، این در واقع آخرین نمود حیات در اوست که دارد خودش را نشان می‌دهد و بعدش انا لله و انا الیه راجعون، تمام می‌کند. حالا نفس هم این‌طوری است. نفس هم وقتی که دارد از پا در می‌آید قبلش یک جولان فوق العاده‌ای از خودش در درون انسان می‌دهد و درون را به‌هم می‌ریزد و آشفته می‌کند. کسی خبر نداشته باشد مأیوس می‌شود. می‌گوید ای داد نتیجه‌ي این همه سیر و سلوک و تهذیب نفس ما همه به باد رفت. امّا کسی که خبر داشته باشد می‌داند که نه، جای یأس نیست، این آخرین زور نفس است قبل از اینکه بمیرد و از پا در بیاید. لذا ظهور باطنی هم مقدّمه‌اش چنین گرد و غباری است که در درون برپا می‌شود. گفت:

 

طبیعت سرایی است آراسته

هوی و هوس گَردِ برخاسته

 

این هوی و هوس‌ها، تخیّلات، تردیدها، و جلوه‌های مختلف نفس در درون انسان، قبل از ظهور گرد و غبار به پا می‌کنند و لذا ثبات قدم می‌خواهد که آدم خودش را نبازد، مأیوس نشود دست بر ندارد، نگوید این همه زور زدیم آخرش چه شد پس رها کنیم. نه بايد پایمردی‌اش را حفظ کند، صابر باشد، میدان را خالی نکند مأیوس نشود، آن وقت می‌بیند که در آینده‌ي بسیار نزدیک پس از آن ورق برگشت و در جهان درون او آن حکومت مهدوی حاکم شد، جامعه‌ي بعد از ظهور شکل گرفت. ولیّ خدا بر وجود او حاکم شد و در باطنش همه‌ي قوای درونی او تحت تصرّف و ولایت آن ولیّ خدا قرار گرفت. عین همان که در ظهور در جامعه‌ي آخرالزّمانی منتظریم ان‌شاءالله. لذا اگر سالکی در مسیر سلوکش چه در بيرون، گاهی اوقات در بیرون هم به‌هم ریختگی ایجاد می‌شود، یعنی زندگی آرامی داشت، عبادت، کار و مطالعه‌اش را می‌کرد، زندگی‌اش را داشت می‌کرد. اما در یک موقعیتی ناگهان زندگی ظاهری‌اش هم به‌هم می‌ریزد. زن و بچّه‌اش شروع می‌کنند بی‌قراری کردن، شرایط زندگی خانوادگی‌اش آشفته می‌شود، به‌هم می‌ریزد، سر کار اذیتش می‌کنند. هر جایی که می‌رود می‌بیند شرایط به‌هم ریخته است. هم ابتلائات بیرونی می‌آيد، گاهی اوقات فقر می‌آيد، گاهی اوقات تهمتی به او می‌زنند، گاهی اوقات آزار و اذیت می‌کنند، گونه‌هاي مختلف. هم هجوم از بیرون است، هم از درون تردیدها، وسوسه‌های نفس تمنّیات و امثال اینها این شخص را مورد هجوم قرار می‌دهد، سالک خودش را نبازد، بداند این همان گرد و غبار زیر پای فارس الحجازی است که سال‌های سال در سیر باطنی خودش در انتظار ظهور او بود.

 

- منبع: مصباح الهدی، مهدی طیّب، مبحث امام زمان(عج)، صفحۀ 323

 

 

عارفانه ها و عاشقانه ها ؛ امام زمان ( عج )

 

.: عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم میرزا اسماعیل دولابی :.

 

 

در مورد امام زمان ( ع ) در روایات آمده است كه یحكم بحكم داوود : با حكم حضرت داوود ( ع ) حكم می كند . حضرت داوود حكم غیبی صادر می كرد و به شواهد و ادلّه وابسته نبود . در زمان حضرت داوود شخص فقیری مدتها از خداوند رزق حلالی می طلبید . روزی گاوی در خانه او را شكست و داخل شد . او هم بر این اساس كه دعایش مستجاب شده است گاو را سربرید و گوشت آن را كباب كرد و با خانواده اش خوردند . صاحب گاو كه به دنبال گاوش می گشت فهمید كه آن شخص فقیر گاو را كشته و مصرف كرده است . او را نزد حضرت داوود برد و حضرت داوود از آن شخص فقیر علّت كارش را پرسید : او هم گفت من هفت سال بود كه دعا می كردم خدا رزق حلالی مرحمت كند ، وقتی گاو در را شكست و داخل شد به خود گفتم دعایم مستجاب شده است ؛ لذا آن را سر بریدم و با خانواده ام خوردیم .

حضرت داوود به صاحب گاو فرمود : از شكایتت صرف نظر كن ، صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض كرد كه این چه نحو قضاوت كردن است . حضرت داوود به او فرمود : علاوه بر آن ، نصف دارائیت را هم به او بده . صاحب گاو هم به شدت برآشفت . حضرت داوود فرمود : تمام دارائیت را به او بده . در بین مردم در اثر این حكم سر و صدا بلند شد . حضرت داوود همراه با مردم بر سر قبر پدر كسی كه گاو را كشته بود حاضر شد و او را زنده كرد و علت مرگش را از او جویا شد . او گفت پدر این صاحب گاو غلام من بود . او مرا كشت و تمام دارائیم را هم تصاحب كرد . در نتیجه روشن شد علاوه بر اینكه تمام دارائی صاحب گاو متعلق به آن شخص فقیر است ، خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچه های غلام پدر او هستند و متعلق به او می باشند ، امام زمان ( ع ) هم این گونه حكم می كند . 1

 

................................................

 

پی نوشت :

1. یعنی ای توئی كه طالب دیدار امام زمانی چقدر خود را برای شهروند مهدوی شدن آماده كرد ه ای ؟! اگر امام زمان بیاید بگوید پست و مقام و مال و ... همه را بده ! می توانی شكوه و شكایت نكنی یا اظهار نظر و سلیقه علیحدّه ای از خود ابراز خواهی كرد ؟! خود را گول نزنیم ! مثال ما جماعت مثال همین مرد شاكی است ... تا دیر نشده به خود بیاییم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

مصباح الهدی

 

عارفانه ها و عاشقانه ها ؛ امام زمان ( عج )

 

.: عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم میرزا اسماعیل دولابی :.

 

 

 

* ما مي خواهيم چيزي ببينيم ، چيز غير از امام زمان ( ع ) است . كسي كه حضرت را ديد و جمال حضرت را مشاهده كرد ديگر نمي خواهد چيز ببيند .

 

* در روايات هست كه حضرت وليّ عصر ( عجّل الله تعالي فرجه ) كه ظاهر مي شوند اشخاص مي بينند كه قبلاً ايشان را بسيار ديده اند . يعني مثلاً مي بيني ايشان همان همسايه تو ، پسر مشهدي علي است . امام زمان ( عج ) همه خلق هست ولي افراد امام زمان ( عج ) نيستند . آن كه مي بيني ديگر پسر مشهدي علي كه تو مي شناسي نيست . حضرت چون او را قبول كرد ، عوضش كرد ، تبديلش كرد و از ابدال ، يعني تبديل شدگان ، شد . حالا پسر مشهدي علي ، يعني پسر اميرالمؤمنين . وقتي حضرت تشريف آوردند همه شمايل حضرت را نشان مي دهند و هركس به آنها نگاه كند حواسش پيش حضرت مي رود . مربّا را كه ببينند مربّي را ياد مي كنند . در رجعت هم همه خلق محمّد نما و علي نما ( سلام الله عليهما ) مي شوند . امروز هم اگر خدا بيدارمان كند هركه را نگاه كنيم ربّ را مي بينيم و از او ياد مي كنيم و از او حرف مي زنيم .

 

* نمي دانيد در آينده دنيا چه مي شود . يك نفر نمي ماند كه امام حسين را دوست نداشته باشد . از پنجاه سال پيش شروع شد و وقتي به بچّه هاي شما برسد نمي دانيد چه مي شود . چون قرآن مال كافّه ناس و همه بشر است ، خورشيد قرآن كه آمد همه عالم را زير سايه خود گرفت . ولو بعضي بگويند ما مسيحي يا يهودي يا ... هستيم قرآن اعتنا نمي كند و مي گويد تو مال مني . خوش به حال شما كه اقرار داريد و خودتان با ميل و رغبت اين شراب را مي نوشيد ، آنها را هم به زور به حلقشان مي ريزند . عن قريب صدا بلند مي شود . امام صادق ( ع ) فرمود : يصلح الله امره في ليلة : خداوند امر وليّش را در يك شب اصلاح مي كند . وسايلش هم امروز هست ، تلفن ، تلكس ، راديو ، تلويزيون ، ماهواره و ... . زمين يك مرتبه پاك مي شود . همه خلق خسته شده اند و شب و روز عقب صلح و نجات مي گردند و به محض اينكه اعلام شد همه زود قبول مي كنند . وقتي مضطرّ شدند زود قبول مي كنند .

 

* هروقت حاجتي داشتي براي حضرت وليّ عصر ( عج ) عريضه بنويس و بده به آب نهرهاي جاري يا به نسيم صبا و باد صبحدم ، آن را به حضرت مي رسانند .

 

 

مصباح الهدی

 

 

عارفانه ها و عاشقانه ها ؛ امام زمان ( عج )

 

.: عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم میرزا اسماعیل دولابی :.

 

 

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )، اللهم عجل لولیک الفرج 

 

ما مثل بچّه ای هستیم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می كنند . بچّه جلب ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها می كند و در بازار گم می شود و وقتی متوجّه می شود كه دیگر پدر را نمی بیند ، گمان می كند پدرش گم شده است ، در حالی كه در واقع خودش گم شده است . انبیاء و اولیاء پدران خلقند و دست خلایق را می گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند . غالب خلایق جلب متاعهای دنیا شده اند و دست پدر را رها كرده و در بازار دنیا گم شده اند . امام زمــــان ( ع ) گم و غائب نشده است ، ما گم و محجـــوب گشته ایم .

 

مصباح الهدی

 

 

عارفانه ها و عاشقانه ها ؛ امام زمان ( عج )

 

عارفانه ها و عاشقانه هاي مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي

 

 

اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الزمان

 

نه انتظـــــــار ما طوري است كه آنها پهلوي ما بيايند ، و نه حركت ما جوري است كه به آن طرف برويم و آنها را ببينيم .

اگر به راستي منتظــــــــري ، چرا لاغــــــر و خانه نشيـــــن نشده اي ؟ !

به محض اينكه حقيقتاً منتظر بشوي او رسيده است . آيا خوب است آدم اين قدر بي رگ باشد ؟ يك دوستت يك ساعت دير از سفر بيايد اين همه تقلّا مي كني .

اگــــــــــــــــر انتظـــــــــــار داري ، آثـــــــــــارش كــــــــــــو ؟ !

 اگر انتظــار داري بايد غـــــــم دنيا برود ، حتي اگر خود امـــــــــام هم آمد با او دعوا نكني و هي نگويي عَجَـــــــــل . البته طلب تعجيل ظهــــــــــور ، براي افراد مبتدي خوب است ، ولي بالاتر از آن هم هست . آن وقتي است كه از تقلّاي خودت مأيوس شدي و در خانه ات نشستي و چشم و گوش به در ماندي . از آن بالاتر وقتي است كه منتظـــــــر در هم نيستي و از آن هم مأيوس شدي . چنين فردي خود حضرت وليعصـــــــــــــر ( عجّل الله تعالي فرجه ) پهلويش نشسته اند و همه ملائكـــــــه نگاهش مي كنند . كسي كه مي تواند خدمت حضـــــــــرت برسد ولي معرفت حضرت چنان همه وجودش را پر كرده است كه مي تواند طاقت بياورد و خدمت ايشان نرود ، چنين كسي به حضــــــرت « عليه السلام » راه دارد . او مي بيند كه دلش كه تا ديروز غنچـــــــــه بود ، در خودش فرو رفته و بسته و گريان ، ولي امروز باز و شكفتـــــــه شده و عطـــــــــــــر آن همه وجودش را گرفته است . از اينجا مي فهمـــد كه آقــــــا تشريف آورده اند .

 

مصباح الهدي