عارفانه ها و عاشقانه ها ؛ قناعت

 

.: عارفانه ها و عاشقانه های حاج محمد اسماعیل دولابی ( ره ) :.

 

 

مرحوم دولابي رحمه الله

 

 

* بسم الله كه بگویی دست تو همان دست خدا می شود و با دست خدا كه غذا بخوری سیر می شوی .

 

* انسانی كه طول امل و آرزوی دراز و زیاد دارد هر چه را خداوند به او داده و می دهد اصلاً نمی بیند ، چون حواسش جای دیگر است و به نداده هاست .

 

* خلوت كردن با خدا به این معنی است كه به فكر گذشته و آینده ات نباشی . قم فاغتنم الفرصه بین العدمین : برخیز و فرصت بین دو عدم – گذشته و آینده – را غنیمت بشمار .

 

* وقتی به خانه فقیرتر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاكر می شوی . وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و مهمان می شوی ، یا خدای ناكرده خودت خُلقت تنگ می شود و از خدا دلگیر می شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلاً به فكر زندگی ما نیستی ، اصلاً تو عرضه نداری . در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد . پس مصلحت در این است كه در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی .

 

 

مصباح الهدی

 

»»»»»

 

* مراقبه روز هشتم ربیع الاول ، روز شهادت امام حسن عسکری ( ع )

 

* مراقبه روز نهم ماه ربیع الاول

 

* مراقبه روز دهم ماه ربیع الاول

 

* نام های پیامبر در میان ملّت ها و دین های گوناگون

 

فضایل پیامبر ، امامان و شیعیان

 

 

 

 

ضيافت و قناعت  

 

پيامدها و آثار اطمينان و يقين توحيدي

 

·       ضيافت و قناعت 

چون خدا رزّاق است ، پس همه خلق ميهمان ضيافت الله مي باشند و بر سر خوان او از ارزاق مادي و معنوي بهره مي برند .

 * حسن ميهمــــــــان ديدن خــــود در زندگي :

1. تهيه و آماده ساختن غذاي ميهمان بر عهده صاحبخانه است . هزار غم به دل صاحبخانه است كه يكي براي ميهمان نيست . لذا شخص در زندگي نگران تامين نيازهايش نيست .

2. ميهمان راحت مي نشيند و پذيرايي مي شود و لذت مي برد . شخص از آنچه خدا نصيبش ساخته لذت مي برد و با تقلاي بيهوده خود را خسته نمي كند و آزار نمي دهد و به تزوير و دروغ و حرص و حسد وظلم و عداوت بر سر دنيا مبتلا نمي شود .

3. اكرموا الضِّيف و لو كان كافرا : ميهمان هرچه و هركه باشد صاحبخانه او را تكريم مي كند و كريمانه پذيرايي مي شود و پذيرايي مي كند .

4. ميهمان حساب پس دادن ندارد . انّ الله يرزق من يشاء بغير حساب . يدخلون الجنّه يرزقون فيها بغير حساب .

5. چون صاحبخانه و پذيرايي كننده محبوب است . ميهماني لذتبخش است و همه لذت ميهماني به اين است كه چون معشوق پذيرايي مي كند . مهم نيست طعام چه باشد . شخص هر چه را خدا روزيش كرده ، هديه معشوق دانسته و به اعتبار اينكه پذيرايي كننده و هديه دهنده خداي محبوب اوست از آنها لذت مي برد .

 

 * آداب ميهمـــــــــــانـي

1.  با پيكر و جامه تميز و آراسته و معطردر ميهماني حاضر شدن : توبه و ورع و تقوي و حسن خلق و عمل در زندگي .

2.  در بدو ورود با صاحبخانه ديدار و سلام و عليك كردن : توجه و ياد خدا در زندگي و خود را ميهمان او ديدن .

3.  هر جا صاحبخانه راهنمايي و تعارف كرد نشستن و هرچه آورد پذيرا شدن : پذيراي مقدرات الهي و رزق خداداد بودن و به عطاي خدا قانع بودن و بسنده كردن .

با قناعت زندگي آسان است . قناعت به كفاف ، هم زندگي را راحت مي كند و هم براي پرداختن به آخرت و معنويت ، فرصت و فراغت و توان باقي مي گذارد . زياده خواهي و تجمل طلبي و تشريفات گرايي زندگي را تلخ و دشوار مي سازد . حرص و زياده طلبي سبب اخراج آدم از بهشت شد .آرزوهاي دور و دراز دنيوي سبب فراموشي آخرت و معنويت مي شود . ( طول الامل نيسي الاخره : امام علي ( ع ) ) . دنيا نمي تواند اشتهاي بي نهايت روح انسان را سير كند . روح تنها با خدا سير مي شود .

4.  به صاحبخانه اُرد و دستور ندادن : در زندگي خواسته ها را به صفر تنزل دادن . از بايزيد پرسيدند : ما تريد ؟ ( چه مي خواهي ؟ ) گفت : اُريد ان لا اُريد . ( مي خواهم كه نخواهم . ) .

با توجه به اينكه آنچه را خدا به ما نداده است تنها به اين خاطر بوده كه به نفع ما نبوده و براي ما ضرر داشته است ؛ و لذا اگر هم از او در خواست كنيم ، او پيرو هوس ما نمي شود و آن را نمي دهد و در پي آن ما از خدا دلخور و ناشاد مي شويم ، پس بهتر اين است كه خواستن و زياده خواهي را تر ك كنيم .

5.  به لقمه هاي ديگران نظر ندوختن و به غذاي خود نگاه كردن : كسي كه در زندگي حواسش به چيزهايي است كه ديگران دارند ، آنچه را خدا به خودش داده است نمي بيند و لذت آن را نمي برد و يكپارچه حسرت و غصه مي شود .

شخص قانع چشم و دلش در پي آنچه خدا نصيبش نساخته نيست .

6.   از آنچه جلوي خود مهمان گذارده شده استفاده كردن و دست دراز نكردن و از جلوي ديگري چيزي برنداشتن :  به عطاي الهي و رزق خداداد بسنده كردن و به حقوق ديگران تعدي نكردن . دَله بودن و طمع ورزيدن مايه خواري ، و قناعت موجب عزّت است . عزّ من قنع و ذلّ من طمع .

7.  اگر كاستي و نقصي در پذيرايي به نظر مهمان آمد ، ناسپاس و نمكناشناس نبودن و اظهار نكردن و آبروي صاحبخانه را نبردن : عدم گله و شكايت از مشكلات و كاستي هاي زندگي ، خصوصا اينكه با شناختي كه از خدا داريم مطمئنّيم كار خدا بي عيب و نقص است و مشكل در ضعف ماست كه حكمت كارهاي خدا را پي نمي بريم و گمان عيب و نقص مي بريم  . از خيّر محض جز نگويي نايد .

8.  به وسايل منزل صاحبخانه دل نبستن و طمع نكردن : زيرا ، چون آن وسايل متعلق به آن خانه است و امكان تصاحب و با خود همراه بردن آنها وجود ندارد ، اولا مهمان كه حواسش به آنهاست متوجه پذيرايي ها نيست و از آنها لذت نمي برد . ثانيا هنگام ترك منزل در پايان مهماني ، نمي تواند از آن وسايل دل بكند و لذا خيلي به او سخت مي گذرد : دل نبستن و طمع نكردن به تصاحب دنيا . تمام سختي جان دادن ناشي از دلبستگي به دنياست . ( مثال درد ناشي از كندن چسب زخمي كه جايي چسبانده شده كه پوست بدن مو دارد . )

9.  فقط به استفاده از پذيرايي مشغول نبودن و به خود صاحبخانه متوجه بودن و با او سخن گفتن :  فقط به لذت بردن از نعمتهاي خدا مشغول نبودن و به خدا توجه داشتن و با او رابطه برقرار كردن .

كسي كه حواسش پيش غصه هاي گذشته و آرزوهاي آينده است ، فراغتي براي ديدن خدا ندارد .

قناعت با طلب و تلاش تعارضي ندارد . طلب و تلاش متعادل به انگيزه فرمانبرداري از حق ، و خود را كارگزار خدا براي خدمت به خلق از طريق كار براي تامين نيازهايشان ديدن ، غير از تقلا به خاطر حرص و طمع و زياده طلبي است و با قانع بودن به رزق خداداد تضاد ندارد .

طلب و تلاش نوعي ابراز فقر و نياز به خدا با زبان عمل ، و نيز نوعي نحويل گرفتن رزق ارسالي خداست .

به موجب احاديث طلب رزق حلال برترين جزء از هفتاد جزء عبادت است . پس جا دارد به قصد عبادت و فرمانبرداري از حق ، و نه به گمان موكول بودن رزق به فعل عبد ، در پي رزق رفت .