.: عارفانه ها و عاشقانه های مرحوم میرزا اسماعیل دولابی :.

 

 

* يكي از اهالي لرستان تعريف مي كرد كه يكي از هم ولايتي هاي ما كه هيكل درشتي داشت را سابق زنداني كرده بودند و روزي ده شاهي به عنوان خرج خوراكش به او مي دادند . او هم كه مي ديد با اين پول نمي تواند آنقدر غذا بخورد كه شكمش را پر كند ، ده شاهي را مي داد و ذرت بو داده مي گرفت كه هم حجيم بود و هم چون شور بود آب مي طلبيد و در نتيجه شكم او را پر مي كرد . او كه فرد صاف و ساده اي بود  روزي رو به آسمان كرد و گفت : خدايا ! من را كه مي شناسي ، من فلاني پسر فلانيم . خدايا ! مرا زنداني كرده اي و رزقم را هم كرده اي روزي ده شاهي چُس فيل ، آن وقت لاف بنده داري هم مي زني ، اگر رزّاق بودن اينه ، خوبه همه بكنند .

خدا صدق را دوست دارد . با خدا صادقانه حرف بزن ، هر چه مي خواهي بگو . ديدي وقتي در بني اسرائيل خشكسالي شد و هرچه موسي ( ع ) و قومش دعا كردند و باران طلبيدند باران نيامد ، بالاخره به حضرت موسي ( ع ) وحي شد كه اگر بَرخ دعا كند باران نازل مي كنيم . حضرت موسي ( ع ) مترصّد شد بَرخ را پيدا كند و از او بخواهد دعا كند . بالاخره به بَرخ كه يك مرد سياه بياباني بود برخورد و از او خواست از خدا باران بطلبد . بَرخ هم سرش را به سوي آسمان كرد و گفت : خدايا ! چرا باران نمي فرستي ؟ نكند ابرهايت خشك شده اند ، يا ابرها ديگر فرمان تو را نمي برند ؛ اگر هم مي خواهي اين قوم را عذاب كني عمر شما كه زياد و وقت بسيار است دير نمي شود . چند جمله از اين قبيل كه بَرخ بر زبان آورد ابرها ظاهر شدند و باران شديدي آغاز شد . حضرت موسي ( ع ) با اينكه خودش هم گاهي اوقات با خدا تند صحبت مي كرد ، كما اينكه در داستان گوساله پرست شدن قومش به خدا عرض كرد : ان هي الّا فتنك : خدايا همه اين كارها زير سر خودت است . و در مورد فرعون به خدا عرض كرد : ربّنا انّك اتيت فرعون و ملاه زينه و اموالاً في الحيوه الدّنيا ربّنا ليضلّوا عن سبيلك : خدايا تو خودت به فرعون و بزرگان قومش در اين زندگي دنيا زينت و دارايي دادي تا ديگران را از راه تو گمراه كنند ؛ با وجود اين ، جملات بَرخ بر موسي سنگين آمد و خواست او را به خاطر جسارتي كه نسبت به خداوند روا داشته بود توبيخ كند كه به او وحي شد كه بَرخ را به حال خود رها كن ، او روزي چند بار ما را مي خنداند .

 

* خوب يا بد هرچه هستي صادقانه خودت را به خدا عرضه كن و بگو خدايا هرچه هستم مال شما هستم .

 

مصباح الهدی