توحید افعالی
· مرحله دوم بوجود آمدن فعل اختياري انسان ، تحقق خارجي پيدا كردن عزم و تصميم دروني اوست . برخلاف عزم و تصميم دروني كه انسان كاملا مختار و همه كاره بود ، تحقق خارجي تصميم او به عوامل بسياري وابسته است كه خارج از اختيار اوست و لذا در موارد بسياري علي رغم وجود تصميم و عزم قاطع ، تصميم شخص در جهان خارج عملي نمي شود و تحقق خارجي پيدا نمي كند . مثلا عملي شدن تصميم شخص منوط به اين است كه وجود و حيات و قدرت وي باقي باشد و اينها در اختيار او نيستند .
· اگر خداوند او را باقي و زنده و هوشيار و قدرتمند نگه دارد قادر خواهد بود و تصميمش را عملي سازد و در غير اين صورت علي رغم جدي و قاطع بودن او در تصميمش ، آن تصميم جامة عمل نخواهد پوشيد . به تعبير ديگر عملي شدن تصميم انسانها در جهان خارج منوط به اذن تكويني الهي است .
با توجه به مطالب گفته شده به سه نكته مي توان پي برد .
نخست اينكه انسانها در افعال اختياري كه از آنها سر مي زند ، نه هيچ كاره اند ؛ زيرا تا خود آزادانه تصميمي را در درون اتخاذ نكنند عمل اختياري اي از آنها سر نخواهد زد . پس جبر نيست ، ونه همه كاره اند ؛ چون تا خدا به عملي شدن آن تصميم اذن تكويني ندهد تصميم مزبور امكان عملي شدن نخواهد يافت و در خارج تحقق پيدا نخواهد كرد . پس تفويض هم نيست كه انسان در فعل اختياري كه از او سر مي زند همه كاره باشد . در واقع نقش انسان در فعل اختياري اي كه از او سر مي زند چيزي است بين هيچ كاره بودن و همه كاره بودن .
امام صادق ( ع ) : لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين .
البته بايد توجه داشت كه وجود و حيات و قدرت و علم و اراده انسان ، هستي مستقل و جداگانه اي در برابر وجود و حيات و قدرت و علم و اراده الهي ندارد و تجلي وجود و حيات و قدرت و علم و اراده الهي و به تعبير فلسفي در طول آن است .
نكته دوم اينكه : اگر خداوند بر اساس عملي كه اختصاصا نزد خودش است ، عملي شدن تصميم غير مجاز و فاقد اذن تشريعي كسي را به مصلحت (*) ببيند و لذا به عملي شدن آن تصميم امكان و اذن تكويني بدهد ، اينكه خود خدا به عملي شدن آن تصميم امكان داده است رافع مسئوليت شخصي كه با آگاهي و آزادي مبادرت به اتخاذ آن تصميم غير مجاز و فاقد اذن تشريعي كرده نخواهد بود و فرد مزبور به خاطر اتخاذ چنين تصميمي استحقاق كيفر الهي را خواهد داشت .
نكته سوم اينكه : هيچ عملي از انساني سر نمي زند مگر اينكه مشيت الهي به وقوع آن تعلق گيرد . به بيان ديگر گرچه خدا هيچ انساني را به اتخاذ تصميمي وادار نمي كند ، ولي هيچ تصميمي هم بدون اينكه خدا بخواهد عملي نخواهد شد . پس در واقع آنچه به دست انسانها جاري مي شود و به صورت حادثه ها و موقعيتها در زندگي ما ظاهر مي شود نيز خواست خدا و به تعبير ديگر كار خداست .
(*) : مصلحت مزبور ممكن است ناظر بر خود شخصي باشد كه تصميم بر انجام كار مورد نظر دارد و ممكن است ناظر بر تاثير آن بر ديگران باشد . عملي شدن تصميم فاقد اذن تشريعي هم كه به صورت فعل معصيت آميز ظهور مي كند ، از يك سو ممكن است خود شخص صاحب تصميم را از معرض عجب و غرور عبادت و عمل صالح نجات دهد ، يا سبب پي بردن او به عيوب پنهان نفسش شود ، و يا تجربه تلخ ابتلا به گناه موجب فراري شدن او براي هميشه از تصميم هاي معصيت آميز شود ؛ از سوي ديگر ممكن است آثار مثبتي در زندگي ديگران در پي داشته باشد . به خاطر چنين مصالحي است كه خداوند به آن تصميم غير مجاز امكان عملي شدن مي دهد .
پيامبر اكرم ( ص ) : ان الله عزوجل عند لسان كل قائل و يد كل باسط . فهذا القائل لا يستطيع ان يقول الا ما شاء الله و هذا الباسط لا يستطيع ان يبسط يده الا بماشاءالله : خداي عزوجل نزد زبان هر گوينده و دست هر دست گشاينده است ، پس اين گوينده نمي تواند چيزي بگويد مگر آنچه را خدا بخواهد و اين دست گشاينده نمي تواند دست خود را بگشايد مگر به خواست خداوند .
-:- -:- -:- -:- -:- -:- -:- -:- -:- -:-